www.dokhtarane aseman@loxblog.com
ترویج حجاب 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان www.dokhtarane aseman@loxblog.com و آدرس dokhtaraneaseman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 11 بهمن 1398برچسب:, ] [ 22:50 ] [ کوثر جعفری ]

دخترم:

عمر، حقیقت یک‌بار مصرف است، ساعت‌ها و لحظه‌های آن همچون ابربهاری سریع می‌گذرد و حتی یک لحظة آن نیز برنمی‌گردد. با گذشت لحظات دورة حساس جوانی، قدرت و صلابت بدنی، طراوت و زیبایی جوانی، سلامت و لذایذ طبیعی به تدریج از دست می‌رود و کم‌کم آدمی به حاشیه زندگی کشیده و سرانجام به خاموشی می‌گراید و زیرخاک پنهان شده و کارهایی که انجام داده به او عرضه می‌شود. پس قبل از آن که از قافله تکامل عقب بمانیم و آه ندامت و حسرت ما را فراگیرد و صدای اجل مرگ، در گوشمان طنین افکند، برای آینده‌ای درخشان و آخرتی آباد تلاش کنیم تا از این حقیقتی که حضرت امام‌علی(ع) به آن هشدار دادند مصون باشیم:

اگر آن‌چه را که مردگانتان مشاهده کرده‌اند شما می‌دیدید وحشت می‌کردید و سخنان حق را می‌شنیدید و اطاعت می‌کردید، اما آنچه آنها دیده‌اند از شما مستور است و به زودی پرده‌ها کنار می‌رود و شما نیز مشاهده خواهید کرد.درود بر زنان محجبه و عفیفه که در اثر شناخت گوهر وجود خویش، در برابر حکم الهی تسلیم شدند و با حجاب و پوشش اسلامی و رفتارهای عفیفانة خود، درس محبت و عطوفت و عفت و وقار و انسانیت به جامعه می‌آموزند نه درس شهوت و رذیلت؛ اینها به حق احیاگران انسانیت‌اند که مشمول آیه: (و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا) می‌شوند واحیاگری آنها به منزله احیا و زنده کردن جامعه بشری است، لذا از عظمت و منزلت والایی نزد پروردگار عالم و اهل حق برخورداند.

 

 

خواهرم!

اراده و مشیت و ربوبیت الهی براین است که انسان‌ها را با آن عظمت استعدادی و وجودیشان، در پرتو دستورهای حیات‌بخش و کمال آفرین خود پرورش داده و به قله‌های رفیع کمال و انسانیت برساند. رعایت نکردن حجاب و پوشش مناسب و خودآرایی و معطرنمودن خویش در برابر نامحرمان با عطرهای محرک، علاوه بر دهن کجی و بی‌اعتنایی به قرآن، توهین به مقام شامخ ربوبی الهی و برخلاف اراده و مشیت و خواست اوست، زیرا باعث فساد در زمین و عدم تحقق اراده او نسبت به بسیاری از افراد جامعه، بالاخص نسل جوان و نوجوان در رسیدن به انسانیت و هدف والای زندگی می‌شود، و این امر خشم و غضب الهی را بر می‌انگیزاند.

در حالی که فساد در شان بانوانی مسلمانی نیست که به سبب داشتن روح شریف و پذیرش دین روان‌پرور اسلام، در موقعیت افراشته و باشکوه قرار گرفته است، چرا که خداوند تبارک و تعالی فساد در جامعه و مفسدین را دوست ندارد: (والله لا یحب الفساد) و (الله لایحب المفسدیم).

آنچه در شان والای شما می‌باشد حجاب کامل و رفتارهای عفیفانه است که مهمترین عامل اصلاح خویش، نسل و جامعه است و خداوند اصلاح‌گران و نیکوکاران را دوست می‌دارد: (ان الله یحب المحسنین) بنابراین اگر به خود نیایید، روزی می‌آید که گرفتار عکس‌العمل رفتارهای ناشایسته خود شده و به بطلان کردار خویش پی می‌برید ولی چه بسا دیر شده باشد و هیچ ثمره‌ای جز حسرت و اندوه فراوانی در پی نداشته و با دست تهی از کارهای خیر و کوله‌باری از گناه باید آماده سفر آخرت شوید.

 حقیقت پوشش اسلامی اظهار فروتنی در برابر دستور الهی، حاکی از ایمان و دین‌داری و جلوه‌ای از عفت و فضیلت است.

 

 

فلسفه و راز حجاب زن در نماز

یکی از شرایط صحت نماز بانوان رعایت پوشش و حجاب مناسب است. خدایی که به همه چیز انسان حتی نیات و درون او بینا و آگاه است، چه نیازی است که زن در برابر او کاملاً پوشیده و محجبه باشد؟

آیا می‌توان کفت خداوند به زنان نامحرم است اما بیگانگان و مردان جامعه به آنان محرمند، این سوالی است که تاکنون بی‌پاسخ مانده و هنوز بانوان مسلمانی که مدهای بدحجابی و خودنمایی را نشانه رشد و شخصیت خود می‌پندارند، نتوانسته‌اند یک جواب منطقی و به دور از خودفریبی برای آن بیابند که بتوانند کیفیت پوشش و نمایش خود را با آن توجیه و تصحیح نمایند!

از مقدمه‌ای که بیان شد روشن می‌شود که پوشش و حجاب عفیفانة زن در نماز نیز فلسفه و راز حکیمانه و حیایت و سرنوشت‌ساز ادارد، که با اندکی تامل روشن می‌شود. همانگونه که هر عبادتی از جمله نماز، تعلیم و تمرین است برای انسان که در همه حال به یاد خداوند سبحان و بازگشت به سوی او در آخرت و تزکیه و تربیت خود برای یک زندگی ابدی باشد، حجاب زن درنماز نیز آموزش، تمرین و تذکر پوشش عفیفانة اوست که در غیرنماز هم باید همان پوشش در حال نماز باشد، یعنی همان پوشش مناسب و مقدار حجاب او درنماز، باید درغیرنماز در برابر نامحرم هم رعایت شود، زیرا نماز آموزشگاه مهم‌ترین معارف و نیازهای حیاتی انسان و پرورشگاه ایمان و تقوا و اخلاق انسانی و الهی از جمله عفاف و حجاب است، لذا نماز مظهور حقیقت و سیمای ملکوتی دین اسلام می‌باشد. نماز مرآت و آیینه دین الهی است. خداوند حکیم تمام معارف و قوانین مهم و ریشه‌ای و مسائلی که حیات معنوی و اخلاقی و سعادت دنیوی و اخروی انسان و جامعه را تامین می‌کند، به طور اجمال و کلی در تماز مقرر فرموده است.

بنابراین حکمت و سر این که لباس نازک و بدن‌نما یا پوشیده نبودن بعضی از اندام زن حتی یک تارموی او در نماز، در صورتی که ‌آگاهانه و عمدی باشد، حرام و باطل‌کننده نماز است، این است که بی‌بندوباری و بدحجابی و نپوشاندن بعضی از اندام یا مو از سوی زن دراجتماع و مجالس نامحرمان همچون زمان جاهلیت، حرام می‌باشد که به تدریح مهر باطل به زن می‌زند و اساساً از آن جا که نماز شناسنامة دین و مظهر اسلام است،  لذا همان‌گونه که نمازی که حجاب صحیح در آن رعایت نشود، مورد قبول خداوندمتعال نخواهد بود، زنانی که حجاب صحیح اسلامی را در جامعه رعایت نمی‌کنند، نیز دینشان مورد قبول و رضایت الهی نخواهند بود.

نتیجه این که لزوم پوشش و حجاب کامل زن در نماز بیانگر حقانیت حجاب عفیفانه و وجوب رعایت آن در برابر نامحرمان می‌باشد. بنابراین واقعیت حجاب عفیفانة زن شعار حق‌طلبی و حقیقت‌خواهی است همچنان که فریادی است علیه جاهلیت و خودآرایی و خودنمایی جاهلی. لذا بانوان مسلمانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کنند، یا باید قائل شوند که حجاب در نماز واجب نیست و بدون آن نماز بخوانند و یا خداوند سبحان را نامحرم و مردان را محرم خود بدانند! پاسخ آنان در این باره بستگی به میزان معرفت و دیانت و حقیقت‌جویی آنها دارد؛ اگر واقعاً طالب حقیقت باشند، با روشن شدن حقانیت حجاب، باید توبة نصوح کرده و گوهر خود را در صدف ارزشمند حجاب و عفاف حفظ نمایند، در غیراینصورت نمازشان مقبول درگاه خداوند نخواهد بود، چون نشانه قبولی نماز در فرهنگ وحی آن است که انسان را از گناهان و رذیلت‌ها باز دارد.

در روایتی نبی‌گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند:

من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم یزد من الله الا بعداً؛ کسی که نمازش او را از زشتی‌ها و گناهان باز ندارد، بهره‌ای از نماز- جز دوری از خداوند نبرده است.

البته چنین نمازی از جهت فقهی در صورت وجود شرایط، صحیح است و تکلیف را از انسان ساقط می‌کند، اما نمازی نیست که او را به خداوند سبحان نزدیک کندو از سایر برکاتش نیز بهره‌مند گردد؛ همانگونه که معیار سنجش قبولی و عدم قبولی اعمال دیگر انسان نیز پذیرفته شدن نماز یا عدم پذیرش آن است؛ امام باقر(ع) فرمودند:

ان اول مایحاسب به العبد الصلاه فان قبلت قبل ماسواها؛ اول چیزی که در قیامت از انسان حسابرسی می‌شود، نماز است پس اگر قبول شود بقیة اعمال نیک هم مقبول خواهد شد.

چرا که اهتمام به نماز با آن ویژگی‌هایش نشانة اهتمام به سایر اعمال که از جهت عظمت و فضیلت در رتبةبعد از نماز قرار گرفته‌اند می‌باشد. ضمن این که نماز و تکرار آن در شبانه روز، روح اخلاص که پایه قبولی عمل است- را در انسان زنده می‌کند و همین امر موجب می‌شود که سایر اعمال با خلوص و قصد و تقرب انجام شود.

بنابراین اگر زنان مسلمان، نماز را با توجه به اسرارش، به ویژه سر حجاب در آن، به پا می‌داشتند شاهد عفت‌ورزی بیشتر و رعایت حجاب اسلامی از سوی آنان بودمی و آنها هرگز به خود اجازه نمی‌دادند آن رفتارهای ذلیلانه را مرتکب شوند.

 

 

خواهرم:

آیا آرایش صورت واندام و نمایش و خودنمایی در برابر نامحرمان با حقیقت و راز شستن صورت و دست‌ها در وضو سازگار است؟

آیا کسی که واقعاً وضو بگیرد و دهان و چشم‌های خود را با آب وضو از گناهان تطهیر و پاک نماید، باز هم به سخنان باطل و حرام و کلام غیرعفیفانه و صحبت نامشروع با نامحرمان و چشم‌چرانی می‌پردازد؟

آیا کسی که با مسح پاها، در حقیقت به خدای خویش عرض می‌کند که هر گناهی با این پا کردن و با آن به مجلس گناه یا نز د دوست نامحرم رفتم، آن را پاک کرده وتوبه می‌نمایم وتوفیق عطا فرما که کوشش من در اعمالی باشد که مورد رضایت تو باشد، باز به طرف گناه می‌رود و عملی انجام می‌دهد که موجب خشم الهی گردد؟ آیا خودنمایی و بدحجابی- که نشانة هواپرستی است- با گفتن (ایاک نعبد)؛ خدایا تنها تو را می‌پرستم، منافات ندارد؟ آیا طلب هدایت از خداوند در نماز با فاصله گرفتن از لباس عفاف و حیا-پوشش و حجاب دینی- که انحراف و فاجعه بزرگ بوده و از روش‌های انحرافی دنیای مادی غرب و غرب‌زدگان است، رفتاری دوگانه و تناقض‌آمیز نیست؟

آیا از یک سو از خداوند بخواهیم که ما را در مسیر اسوه‌های آسمانی و الگوهای عالی انسانی هدایت نموده و سنت و سیرة معنوی، اخلاقی و عملی آنها را سرمشق زندگی ما  قرار دهد، و از سوی دیگر، در پوشش و رفتار خود از الگوهای کاذب و ساختگی و گمراه کننده تبعیت و پیروی کنیم؛ چگونه این دو قابل جمع است؟ و آیا منجیان بزرخ و شفیعان قیامت که همة ما امید شفاعت آنها را داریم، آن اسوه‌های راستین هستند یا این الگوهای دروغین؟

این است دلیل و نشانه‌های حق بودن حجاب عفیفانه اسلامی، اما غیر آن به فرموده خدای سبحان چیزی جز ضلالت نیست: (فماذا بعد الحق الا الضلال). حال خود دانید، حسم یا سوء انتخاب شما دراین زمینه روشنگر شخصیت فکری و اخلاقی و ایمانی و میزان رشد عقلی و روحی شما می‌باشد.

اکنون زمان آن فرا رسیده که جامعة زنان عظمت و شرافت خود را دریافند و حرمت خدای خویش را پاس دارند و به عزت حق تعالی سرافرازی جویند و به قدرت و قوت او توانمند شوند و به جمال و جلال بی‌انتهای او محبوبیت و شکوه پیدا کنند، تا هر روزشان بهتر از دیروز و آخرتشان برتر از دنیایشان باشد؛ این همان راز فرزانگی در این عالم، و رستگاری در آن سراست.

 

 

خداوندا!

معرفت خود و آیین سعادت بخش خویش را به ما ارزانی فرما و لذت و حلاوت مناجاتت را به ما بچشان و ما را از نمازگزاران راستین و احیاکنندگان ارزش‌های دین خود مقرر بفرما و قلب مبارک ولی عصر، حضرت حجه بن‌الحسن العسکری(عج) را از ما راضی و خشنود بگردان، و این نوشتار را که از توفیقات و فضل و رحمت واسعة تو سرچشمه گرفته-قبول بفرما.

 

 

 

 

بهترین و بدترین زنان

رسول خدا(ص) فرمودند:

«خیرنسائکم الولود الودود الموسیه المواتیه اذا اتقین الله، و شر نسائکم المتبرجات المتخیللات و هن المنافقات لایدخل الجنه منهن الا مثل الغربا الاعصم».

یعنی بهترین زنان شما، زنانی هستند که بچه‌آور، مهربان، غمخوار شوهر و مطیع او. این گروه بهترین زنان هستند، به شرط این که تقوا داشته باشند.

و بدترین زنان، زنانی هستند که برای اشخاصی غیر از شوهر خود آرایش می‌کنند و در برابر شوهر متکبر و خودخواه هستند. این گروه از زنان منافق هستند حتی به اندازة کلاغی که خط سفید به گردن دارد، به بهشت نمی‌روند. (کنایه از اینکه این گروه به زودی به بهشت راه نمی‌یابند)

زن دیندار و باتقوا و شایسته، زنی است که برای شوهرش آرایش کند و در برابر او متواضع و خدمتگزار و در برابر مردنامحرم پوشیده و باوقار باشد، و از هرگونه حرکات زننده و پوشیدن لباسهای تحریک‌آمیز خودداری کند.

در مقابل، زنی که برای شوهرش آرایش نمی‌کند و خودخواه و متکبر است و در برابر نامحرمان زینت و عشوه‌گری می‌نماید و خود را متواضع نشان می‌دهد، این زن دورو مانند منافقین است. زیرا در ظاهر دوست و در حقیقت دشمن می‌باشد. از این نوع زنان بسیار کم به بهشت می‌روند، مگر آنکه توبه از ته دل کنند.

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:17 ] [ کوثر جعفری ]

 

                                             

                 «اللهم انی اسئلک الهدی والتقی والعفاف والغنی والعمل بما تحب وترضی»    

درود بر زنان محجبه و عفيفه كه در اثر شناخت گوهر وجود خويش در برابر حكم الهي تسليم شدند و با حجاب و پوشش اسلامي و رفتار هاي عفيفانه خود درس محبت و عطوفت و عفت و وقار و انسانيت به جامعه مي اموزند.

اينها به حق احيا گران انسانيت اند كه مشمول آيه ( ومن احيا ها فكانما احيا الناس جميعا ) ميشوند

  و احيا گري آنها به منزله احيا وزنده كردن جامعه بشري است ، لذا از عظمت و منزلت نزد پروردگار عالم و اهل حق برخوردارند

                                              

 

                              دعایی که •**•.امام زمان (عج) •**•.در حق زنان ما فرمودند: 

«وَ عَلي النِّساءِ بِالحياءِ و الْعِفَّةِ»

خدايا به زنان ما حيا و عفت عنايت فرما.

آمین


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:15 ] [ کوثر جعفری ]

 

                                        

آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است ؟

با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.
البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:11 ] [ کوثر جعفری ]

 

                                                      بر باد رفته

                                    ***********************

ای شنیــدم که شبی بر سر مد                                 دختــری بـــا پـــدرش بود به جنگ

پـدر از روی نصیحـت مـی‌گفت                                  کـــه مـکـن پیـــروی از راه فرنــگ

مــرو از خــانـه بـرون بـی‌چادر                                   بــرتــن خویـش مــکن دامــن تنگ

ای بسا گـرگ که در جامه میش                               بهـــر صیــد تــو نـــوازد آهنـــگ

نکننــد ایــن دغــلان از دغلی                                   بهــر اغفـــال تــو یـک لحظه درنگ

دختــر از روی تعــرض گفتش                                   آنچــه تــو گویـی بـود جمله جفنگ

  بـا خــاموش دگـر یــاوه مــگو                                   کــه تــو پیـــری و بــری از فرهنگ

مــدتی شــد سپری زن جریان                                 تا که یک شب پسری گوش به زنگ

بــا سخنـهای زیبنـدة عشــق                                  بــا بیــانــات دل انگیــز و قشنـگ

همچو آهو به سخن رامش کرد                                از ره حیلــه چـــو روبـــاه زرنـــگ

گــوهر عفـت او را زد و بــرد                                       کـــرد دامـــان وی آلــوده بـه ننگ

همچنانی که به خود می‌بالیـد                                 زیرلـــب زمـــزمــه کـرد این آهنگ

صید با پای خود افتاد بـه دام                                   مــرغ با میــل خــود افتـاد به چنگ

 

                     

                                                                                   

 

 

 در خیابان چهره آرایش مکن

از جوانان سلب آسایش مکن

زلف خود از روسری بیرون مریز

در مسیر چشم ها افسون مریز

یاد کن از آتش روز معاد

طره ی گیسو مده بر دست باد

خواهرم دیگر تو کودک نیستی

فاشتر گویم عروسک نیستی!!!!!!

خواهر من این لباس تنگ چیست ؟؟؟

پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟؟؟؟؟

پوشش زهرا مگر اینگونه بود؟؟؟؟؟؟!!!!!!

خواهرم ، ای دختر ایران زمین

یک نظر عکس شهیدان راببین

 

شیعیان مدیون خون کیستند؟؟؟؟

زنده از رقص جنون کیستند؟؟؟؟؟؟؟

ای مسلمانان ، فرهنگ عاشورا چه شد؟؟؟؟؟؟؟

پرچم خون رنگ عاشورا چه شد ؟؟؟؟؟؟؟؟

کیست تا اسلام رایاری کند ؟

حکم را روی زمین جاری کند؟؟؟؟؟؟؟؟

 

شعر : " مرحوم آقاسی "


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:11 ] [ کوثر جعفری ]

 

 

 

 

تو از اقليم عشق در موسم نيلوفران آمدى و در آن روز تمام پيچك‏ها و نيلوفرها به پيشوازت آمدند، آن روز خانه خديجه‏عليها السلام مملو از عطر ياس بود، روزى كه تو آمدى، بهار همه اشتياقش را به سبزى نگاهت هديه نمود. روزى كه تو آمدى، دريا خروش موج‏هايش را به مرواريد چشمانت‏بخشيد. روزى كه تو آمدى، زيباترين لايحه عشق «كوثر» تفسير شد.

 

يا زهراعليها السلام! تو از قبيله با سخاوتى، تو به رنگ نيلوفران و به رنگ صدف‏هاى بهشتى، تو به رنگ لبخند شب‏بو و ميخك‏هايى و زمزمه نام تو ترانه بازگشت پرستوهاى مهاجر است. نام تو زمزمه رود است و راز شكفتن اطلسى‏هاست; نام تو سرمشق خط خداست.

 

فاطمه جان‏عليها السلام! تو را سرزمين‏هاى داغدار مى‏شناسند. تو را نخلستان‏هاى سوخته مى‏شناسند. تو را شب‏هاى مدينه مى‏شناسند. تو را مناجات‏ها و نيايش‏هاى شبانه مى‏شناسند. آسمان شب به قنوت دست‏هاى تو به هنگام دعا آگاه است. تو دعا مى‏كردى و مهتاب آمين مى‏گفت.

 

يا زهراعليها السلام روزى كه تو رفتى ابرها بى‏قرار شدند و رودها مصمم و معتقدتر از هميشه به انتظار آمدن فرزندت، آيه‏هاى نيايش را زمزمه مى‏كنند. روزى كه تو رفتى، باران به ضيافت چشم‏هاى على آمد و آسمان چشمان على‏عليه السلام پرباران‏ترين ناحيه مدينه بود. روزى كه تو رفتى، همه ابرهاى عالم گره در گره ميل گريستن داشتند.

 

زهرا جان! روزى كه تو آمدى، بهار به كوچه‏هاى مدينه سرزد، اما روزى كه تو رفتى، مدينه به حال ابرى‏ترين روزهاى پاييز در آمد و سايه‏هاى شهر مدينه كنار ديوار به غريبى و عزلت نشستند.

زهراعليها السلام جان! روزى كه تو آمدى، تمامى پروانه‏هاى عالم زائر حريم چشمانت گشتند، اما روزى كه تو رفتى، همه دل‏هاى سوخته زائر ضريح گمشده‏ات شدند. روزى كه تو رفتى، كوهى از تنهايى و غريبى بر دوش على‏عليه السلام قرار گرفت. و على‏عليه السلام بعد از رفتن تو همرازى صبورتر از چاه نيافت و خورشيد بى‏قرار شرق و غرب شد.

 

يا زهراعليها السلام! تو مفهوم «لولاك لما خلقت الافلاك‏» هستى. روزى كه بر روى شانه‏هاى غربت تشييع مى‏شدى، دست‏هاى ما سعادت را بدرقه كردند.

هنوز هم فدك غوغا مى‏كند و اين صنم سال‏هاست‏به غريبى ايستاده است. هنوز هم عطر تسبيح ياس نافله سجاده‏هاى ماست. هنوز هم ردپاى اشك‏هاى تو بر روى ريگ‏هاى قبرستان احد سنگينى مى‏كند. هنوز هم بقيع، مزرعه غم و كشتزار اندوه است و خاكريز تربت تو بيستون قله عشق است. هر چند تربت تو غريب و پنهان است.

 

زهرا جان! قسم به شب‏هاى تبدار و سحرهاى با نشاط كه بقيع تو، برهان غربت‏حق است. چادر خاكى تو، صحيفه‏اى از تاريخ انسانيت است. وجود تو، راز آفرينش زن است. اى اذان و مناجات محض، اى بهشت پنهان و اى دومين كعبه سرپوشيده، هنوز هم خاطره نذر اقاقيا براى شفا گرفتن تو، نيايش باران است... .

 

"زهرا جان! اى نورى كه هرگز خاموش نمى‏شوى، بر ما بتاب كه بدون تو گل‏هاى سعادت از شكفتن مى‏هراسند. بر ما بتاب كه هنوز هم به بويى از باغستان‏هاى جمالت‏خرسنديم. "


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:10 ] [ کوثر جعفری ]

 

                    

 

 

                                  چهل حدیث درباره پوشش زن و مرد

 

1- - امام على عليه السّلام فرموده اند : پوشيده و محفوظ داشتن زن مايه آسايش بيشتر و دوام زيبايى اوست . غرر الحكم(5820)

2- امام صادق علیه السلام مي فرمايند: حجاب زن براي طراوت و زيبایي اش مفيدتر مي باشد. ( المستدرک، ج5)

3-  امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند

4- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کردرسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» فاطمه عرض کرداو مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند

5- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.

6-  در يك روز باراني حضرت علي(عليه‌السلام) با پيامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله) در بقيع بودند كه زني سوار بر الاغ از آن‌جا عبور مي‌كرد. ناگهان پاي الاغ در چاله‌اي فرو رفت و زن از بالاي آن به زير افتاد. رسول خدا به سرعت روي خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند اين زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت كند. سپس فرمودند: اي مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزينيد؛ چرا كه از پوشاننده‌ترين لباس‌هاي شماست‌. و به‌وسيله‌ي آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت كنيد. (البته بايد توجه داشت كه پيامبر، شلوار را به عنوان مكمل پوشش مطرح كردند، نه جايگزين پوشش!)

7- پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را كه شبیه زن می‏شوند و زنانی را كه خود را شبیه مرد قرارمی‏دهند ، نفرین كرده است.

8- رسول خدا(ص) فرمودند:سه گروه، هرگز داخل بهشت نمی‌شوند :1- زنی که خود را درلباس وحرکات وامور دیگر شبیه مرد سازد  و...

ادامه مطالب را در ادامه مطلب بخوانید...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:6 ] [ کوثر جعفری ]

عفت" در لغت حاصل شدن حالتي براي نفس و جان آدمي است كه به وسيله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگيري مي‌شود و اصلش بسنده كردن در گرفتن چيز اندك است و طلب عفت و پاكدامني و بازايستادن از حرام، استعفاف نام دارد.

   عفت در اصطلاح اخلاق، يعني قوۀ شهوت در خوردن و آميزش جنسي، مطيع عقل باشد و از چيزي كه عقل و [شرع] نهي كرده، اجتناب نمايد و اين حد اعتدال در شرع، ستوده شده است.
   وقتي مي‌گوئيم شهوت، فقط شهوت جنسي مراد نيست بلكه مفهوم عام آن مراد است؛ مثل شهوت مال، جاه، خوردن، تكلم كردن و...، عفت در همۀ اينها كنترل كننده است عفت از مهمترين فضايل انساني محسوب مي‌شود، برخي براي معرفي آن از، ضدش هتّاكي (پرده دري) استفاده مي‌كنند به همين علت در بسياري از موارد عفت را در مورد پرهيزكاري در خصوص، مسايل جنسي استعمال كرده‌اند،در حقيقت عفت حد اعتدال شرّه و خمودي است.
 
 "شرّه" فرو رفتن انسان در شهوات و "خمود" يعني بي حركتي در جهت لذات مشروع است كه بدن به آنها به طور طبيعي و از سر ضرورت بدني، احتياج دارد. پاكدامن كسي است كه اعمالش مطابق شريعت، عقل و جوانمردي باشد.
   شرم، پرهيز، شكيبايي، بخشندگي، قناعت، نرم خويي، نظم، پند پذيري، خوش رفتاري و وقار در نتيجۀ عفت ورزي بوجود مي‌آيند
 
  در مورد شكم هم حد وسط مطلوب است و نبايد برخي از رواياتي كه در
مدح و فضيلت افراط در گرسنگي آمده ما را به اشتباه اندازد، حضرت رسول (ص) مي‌فرمايد:
«طوبي لِمَنْ ظَمِيءَ اَوْ جاعَ للهِ»
«خوشا به حال كسي كه براي خدا تشنگي يا گرسنگي كشد »
  شارع مقدس بايد در مقابل طبع سركش، چنين سخن گويد و اين از اسرار و حكمت شريعت است كه هر وقت طبع انسان جانب افراط چيزي را طلب كند، شرع مبالغه و افراط در منع از آن مي‌كند تا فرد به حال اعتدال برگردد.
بنابراين افراط در گرسنگي ممدوح نيست، چون غرض از خلقت انسان، بندگي كردن است و آن موقوف است به قوت و نشاط طبع، شكي نيست كه گرسنگي بسيار، قوت را زايل مي‌كند و نشاط را از بين مي‌برد، پس مراد،‌ اندك خوردن است به حدي كه آدمي، سنگيني غذا را نفهمم.
   كلام و قلم نيز از حد وسط عفت، بي نصيب نيستند و از جمله واجبات اخلاقي عفت كلام و قلم است، نه يكي را كه حقش نيست بسيار بالا برد و نه بالعكس.
 
عفت در قرآن:
 در چند آيه به مسئله عفت پرداخته شده است، از جمله:
«وَلْيَسْتَعْفِف الّذينَ لا يَجِدونَ بكاحاً حَتّي يُغنيَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ...»
«و كساني كه امكاني براي ازدواج، نمي‌يابند، بايد پاكدامني پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بي نياز گرداند »
 
    غريزه جنسي از نيرومندترين و سركش‌ترين غرائز انسان است كه به تنهايي با ديگر غرائز برابري مي‌كند، انحراف آن نيمي از دين و ايمان انسان را به خطر خواهد انداخت به همين جهت در اين آيه و همچنين در روايات متعددي مسلمانان تشويق به همكاري در امر ازدواج و هر گونه كمك ممكن به اين امر شده است از جمله اينكه پيامبر اسلام (ص) مي‌فرمايد:
«مَنْ زَوَّجَ اَخاهُ المُؤمِنَ اِمرَأةً يَأنَسُ بِها وَتَشُدُّ عَضُدَهُ وَيَسْتَريحُ اِلَيْها زَوّجَهُ اللهُ... »
 
«هر كه برادر مؤمن خود را زن دهد تا آن زن همدم و مايه پشت گرمي و آسايش او باشد خداوند او را از حورالعين بهشت زن دهد...»
  
    در مورد فرزندان مسئوليت سنگيني بر عهدۀ پدران وجود دارد و پدراني كه در اين مسأله حياتي، بي تفاوت هستند در نگاه برخي انديشمندان مسلمان شريك جرم انحراف فرزندان شمرده شده‌اند.
برخي از مفسران، قدرت نداشتن بر ازدواج را، عاجز بودن از نفقه و مهريه مي‌دانند.
«لِلْفُقَراءِ الّذينَ اُحْصِروا في سَبيلِ اللهِ لايستطيعونَ ضَرباً فِي الاَرْضِ يَحسَبُهُمُ الْجاهِلُ اغنياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لايُسْئَلونَ النّاسَ اِلحافاً...»
«(انفاق شما، مخصوصاً بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‌اند، (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاي خويش آواره ساخته، و شركت در ميدان جهاد، به آنها اجازه نمي‌دهد تا براي تأمين زندگي، دست به كسب و تجارتي بزنند) نمي‌توانند مسافرتي كنند (و سرمايه‌اي بدست آورند) و از شدت خويشتن داري، افراد ناآگاه، آنها را بي‌نياز مي‌پندارند امّا آنها را از چهره‌هايشان مي‌شناسي و هرگز با اصرار چيزي از مردم نمي‌خواهند...»
 
راه پيشگيري از بي عفتي:
    پاك بودن محيط، تربيت خانوادگي، علم و آگاهي بر پيامدهاي رذايل اخلاقي، حجاب و ترك خودآرايي در انظار عموم، عدم اختلاط زن و مرد و...  اشباع صحيح اميال و خواست‌هاي جنسي و برنامه ريزي دقيق براي زندگي و مجال نداشتن براي كشيده شدن به آلودگي‌هاي شهواني.
 
 

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:45 ] [ کوثر جعفری ]


حیا و شرم چیست؟ چون اینجا بحث به روش مسائل اخلاقی است اوّل می‌روم سراغ تعریف علمای اخلاق. آ‌نها در مباحث اخلاقی یکی از رذائل اخلاقی را به عنوان «وَقاحت» مطرح می‌کنند که ما به آن می-گوییم: بی‌شرمی؛ و ضدّ آن را «عَفاف» می‌گویند. وقاحت از رذائل نفسانیّه است و عبارت است از: عدم مبالات نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و عقلیّه و عرفیّه. در مقابل آن، ما می‌گوییم ضد او حیا است

تعریف حیا
حیا عبارت است از: محصور کردن و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و قبائح عقلیّه وعرفیّه، به جهت اینکه نکوهش نشود.

 مرحوم مجلسی(رضوان الله تعالی علیه)هم تعریفی راجع به حیا دارد که می‌فرماید: «اَلحَیاءُ مَلَکَةٌ لِلنَّفسِ تُوجِبُ إِنقِباضُها عَنِ القَبیحِ وَ إِنزِجارُها عَن خِلافِ الآدابِ خَوْفاً مِنَ الَّلْومِ» اگر بخواهم مطلب و بحث را ساده کنم؛ حیا یک نوع پوشش برای روح است. این تعبیر که عرض ‌کردم تقریباً هم در آیات قرآن وارد شده است هم در روایات. که البتّه در روایات روشن‌تر است. در باب روح اینطور است که این برای انسان یک امری است از امور فطری و اکتسابی نیست. یک پوششی برای روح است.
حیاء در ارتباط با خداوند، دیگران و خود

 آن وقت این پوشش، در روابط گوناگون قرار می‌گیرد. یک وقت در ارتباط با خدا قرار می‌گیرد، یک وقت در ارتباط با مخلوق و حتّی یک وقت در ارتباط با خود انسان قرار می‌گیرد. لذا تقسیم‌بندی می‌کنند و می‌گویند «أَلحَیاءُ مِنَ اللهِ تعالی» یعنی: از خدا خجالت بکش «أَلحَیاءُ مِنَ الخَلق» یعنی: از مردم خجالت بکش «أَلحَیاءُ مِنَ النَّفس» یعنی: لااقل از خودت خجالت بکش.

«الحیا من الله» عبارت از تقوا است

 در بابِ آنجایی که «حیا مِن الله»  و خجالت کشیدن از خدا است، تعبیر می‌کنند به «تقوا». شما در قرآن این تعبیر را ببینید:«يَابَنىِ ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكمُ‏ْ لِبَاسًا يُوَارِى سَوْءَاتِكُمْ وَ رِيشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَى‏ ذَلِكَ خَيرٌْ  ذَلِكَ مِنْ ءَايَاتِ الله...» ای فرزندان آدم! لباسی برای شما خلق کردیم که شما را می‌پوشاند و مایه‌ی زینت شماست. امّا لباس پرهیزکاری بهتر است. اینها (همه) از آیات خداست تا متذکّر نعمتهای او شوند.

تقوا یک چیز درونی و مربوط به روح است. پوششی برای روح است. در این آیه از آن تعبیر  به لباس می-کند. پوشش است. من نمی‌خواهم وارد تفسیر این آیه بشوم؛ که بله! برخی مفسرین در این آیه «يَابَنىِ ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكمُ‏ْ لِبَاسًا يُوَارِى سَوْءَاتِكُمْ وَ رِيشًا» رفتنه‌اند سراغ همین پیراهن و لباس ظاهری و... ولی یک احتمال این است که نه! مقصود حیا است.

و در «أَنزَلنا» معنای نزول، خلقت است. در آیات زیادی هم داریم که نزول به معنای خلقت است مانند این آیه: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ» خداوند آهن را که از آسمان پایین نینداخته است؛ غرض خلقت است. و آیاتی مثل: «وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ» «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» که در همه این آیات، نزول به معنای خلقت را می‌گوید. حالا من نمی‌خواهم از بحثم منحرف شوم. عمده بحثم این بود که تقوا، «الحیا مِن الله» است و حیا یک پوشش است. لذا علی (علیه السلام) در روایتی می‌فرماید: «أَحسَنُ مَلابِسِ الدُّنیا أَلحَیاء» بهترین لباس‌های دنیا، حیا است.در این روایت خیلی دیگر روشن و شفاف است. حیا یک پرده‌ای ‌است بر روی روح.

حیا امری فطری و آمیخته با خلقت انسانها است


 دیگر اینکه این یک امری است فطری و آمیخته شده با خلقت هر انسانی است و از مختصّات انسان هم هست. آن‌هایی که اهلش هستند را ارجاع می‌دهم به آن حدیثی که جنود عقل و جهل را دارد. در اصول کافی است و مرحوم صدرالمتألهین (رضوان الله تعالی علیه) آن را شرح کرده است. در آن روایت می‌فرماید «...وَ الحَیاءُ وَ ضِدُّهُ الخُلعْ» ضدّ حیا را می‌گوید: پرده‌دری. خُلعْ یعنی پرده‌دری. پس معلوم می‌شود حیا پرده است. بعد مرحوم صدر المتألهین که می‌خواهد حیا را معنا کند، می‌فرماید: «أَلحَیاءُ غَریزَةٌ إِنسانیَّة» حیا غریزه‌ای انسانی است. 

بنابراین حیا از مختصّات انسان است و امری است آمیخته به وجود و خلقت انسان. مابه‌ الامتیاز انسان از سایر حیوانات در همین است. یکی از فرق‌های انسان با حیوان همین جا است. ما یک مابه الاشتراکات با حیوانات داریم مانند اینکه: آنها می‌خورند ما هم می‌خوریم، آنها می‌آشامند ما هم می‌آشامیم. غریزه جنسی و امثال این‌ها را دارند. امّا انسان یک مابه الامتیاز دارد. مابه الامتیاز انسان از حیوان به حیای انسان است، به همین است یعنی همین پوشش که خداوند در درون انسان به ودیعه گذاشته است و خدا بذر حیا را در درون هر انسانی پاشیده است، نشای حیا را کاشته است. امری اکتسابی نیست. مثل بقیه امور فطریّه در انسان است که باید انسان او را شکوفا کند.

 من بحثم اینجا بود. و این هم در ارتباط با عقل عملی است که ادراک حسن و قبح است. لذا علی(علیه السلام) در روایتی می‌فرماید: «أَعقَلُ النّاسِ أَحیاهُم» عاقل‌ترین مردم با‌حیاترین و باشرم‌ترین مردم است. یعنی این غریزه هرچه رشد پیدا کند در انسان. این در بُعد انسانی بود. در بُعد الهی آن هم این است، چون ما هم بُعد انسانی داریم هم بُعد الهی داریم، انسان اینگونه است ابعاد گوناگون دارد؛ در بُعد الهی ما هم همین است؛ روایت از امام صادق (علیه السلام) است که می‌فرمایند: «لا ایمانَ لِمَن لا حَیاءَ لَهُ» کسی که شرم ندارد ایمان ندارد.

 من در ابتدا گفتم: «الحیا مِنَ الله تعالی». همین حیا است که انسان را از نظر اعمال زشت و قبیح باز می‌دارد و ما در روایت از علی (علیه السلام) داریم: «أَلحَیاءُ یَصُدُّ عَنِ فِعلِ القَبیحِ» حیا انسان را از انجام عمل قبیح باز می‌دارد. حال قبح آن قبح عقلی باشد یا قبح شرعی. من اینها را فهرست‌وار می‌گویم. یک پوشش الهی است. انسان از نظر ذاتش پرده‌دار است یعنی با‌حیاست، پرده-دَر نیست؛ چه در بُعد انسانی‌، چه در بُعد الهی‌. انسان در هر دو بُعد اینطور است. اصلاً در درون او است، یک چیز تحمیلی برای انسان نیست.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:42 ] [ کوثر جعفری ]

 

حیا صفت مقدسى است که حافظ دین و نگهبان شخصیت آدمى است و هرگز از دین جدا شدنى نیست .

 

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:40 ] [ کوثر جعفری ]
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

ای زن از فاطمه به تو اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است با سلام و درود خدمت بازدیدکنندگان گرامی.. به وبلاگ دختران اسمان خوش آمدید... امیدوارم از مطالب وبلاگ بهره کافی ببرید... خداوند حکیم و دانا یارتان!
آرشيو مطالب
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 40
بازدید هفته : 118
بازدید ماه : 169
بازدید کل : 42437
تعداد مطالب : 35
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


بک لینک طراحی سایت